پرهام پرهام ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

پرهام و دنیای تازه

استدلال های فیلسوفانه ی پرهام خان!

به نام خدا من به بابای پرهام: فکر کنم این قرص خواب آوره چون تازگی ها خیلی دلم می خواد بخوابم. چند دقیقه ی بعد به هنگام بازی با پرهام. من: مامان ببخشید من برم دستشویی بیام؟..پرهام: فکر کنم به خاطل اون قرصه است که هی می لی دستشویی! توی کوچه. یه آقایی با موتور رد می شود. پرهام: ببین مامان من باید غذا بخولم تا بزلگ بشم بتونم سبال موتول بشم. البته!!! باید عالمه نخولم کم بخولم چون اگه زیاد بخولم خیلی بزلگ می شم پام به لکاب نمی لسه! فکل خوبی کلدم؟ من: واللا چی بگم؟! ...
8 تير 1392

پرهام و باب اسفنجی

به نام خدا  یکی از شخصیت های محبوب پرهام و البته مامان پرهام! باب اسفنجیه. 2 شب قبل رفته بودیم کلوپ پاندا. پرهام توی غرفه ی نقاشی یه طرح هنرمندانه از باب اسفنجی کشید! البته از نوع مچاله و له شده اش! اینم یه عکس از  پرهام و باب اسفنجی! ...
7 تير 1392

پرهام در برج میلاد

 به نام خدا   چند تا عکس از برج میلاد- در واقع از پرهام و ارمیا در برج!- 1- در حال آب بازی! 2- پرهام و لباس محلی خراسان جنوبی! به این دو آقای مهربون که برای اجرای ترانه و موسیقی محلی آمده بودند گفتم می شه با پرهام عکس بندازید؟ اونها هم قبول کردند و آقای سمت راستی عمامه اش رو هم گذاشت روی سر پرهام و حسابی ما رو غافلگیر کرد. بهش می یاد. نه؟ 3- رفته بودیم بالای برج. همونطور که می بینید یه قسمت پرچم تقریبا تمام کشورها بود. وقتی عکسها رو نگاه می کردم به پرهام گفتم چرا اینطوری احترام نظامی یا به قول خودش اطلاع! گذاشتی؟ گفت: آخه یکی از پرچم ها پرچم ایران بود! الهی من قربون اون حس وطن دوستی ات بشم! ...
30 خرداد 1392

بازگشت

به نام خدا سلام بعد از یه وقفه ی طولانی برگشتم! امیدوارم خدای مهربون به حساب ناشکری نگذاره ولی امسال سال سختی برای من بود. توی پیغام یکی از بچه ها هم از شایعات نوشته شده بود مهم نیست. قضیه اینه که من به قول استاد علی معلم زیادی شور زندگی دارم! البته خودم فکر می کنم دیگه شورش رو دراووردم! چون با وجود بیماری همه چی رو تحمل کردم و تا روزهای اخر سال به مدرسه رفتم. و دقیقا روزی که آخرین کلاسم رو توی فرزانگان4 تمام کردم به تهران رفتم. بابت همه ی زجری که به خودم دادم شرمنده ام! و بابت همه ی غمی که بیهوده خوردم و باعث رنج درونی ام شد. قدر سلامتی رو باید دونست و البته اگه یه روزی بیمار شدیم نباید بترسیم و ناامید بشیم و البته این نترسی و ناامیدنشد...
28 خرداد 1392

پرهام 3 ساله می شود!

به نام خدا پرهام به سوی بزرگ شدن! با آرزوی سلامتی ات عزیزم! آرزو می کنم دنیا و سختی هاش نترسونتت و خدا همیشه کسانی رو سر راهت بگذاره که به بزرگ شدن و قد کشیدنت کمک کنند. دنیا خیلی جای ساده ای برای زندگی نیست. خدا فرموده ما انسان را در سختی آفریدیم. و خب این انسان قابلیت راحت زیستن رو نداره. مگر در پناه خداوند و آسوده نیست مگر با خوب زیستن. خوب زندگی کن خوب باش و از خوبان. ...
25 فروردين 1392