پرهام پرهام ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

پرهام و دنیای تازه

چند پیام اخلاقی از پرهام می شنویم!

1390/8/22 17:21
نویسنده : مامان پرهام
2,407 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

سلام. اونقدر درگیر شلوغی زندگی و دوره ی بزرگسالی مون شدم که بعضی وقتها یادم می ره چه جوری می شه خوب باشم. شاد باشم. قوی باشم. یه جایی خونده بودم که مادری باعث افتخار زنه. من فکر می کنم این افتخار نصیب زنی که بچه ای رو به دنیا می یاره نمی شه بلکه نصیب زنی می شه که به رشد تکاملی و روز به روز فرزندش نگاه می کنه و سعی می کنه نقشی توی بزرگ شدنش داشته باشه. وقتی نصیبش می شه که رنج خردسالی و ضعف عزیزش رو درک می کنه و برای برطرف کردن کوچکترین ازردگی یا ناتوانی فرزندش راحتی خودش رو کنار می گذاره. پرهام مثل همه ی بچه ها, خردسال نازنینیه که به من خیلی چیزها یاد می ده. یاد می ده وقتی منتظرم آروم باشم. وقتی کار می کنم تمرکز داشته باشم حتی اگر اون کار نقاشی کردن از روی تفریح باشه. وقتی به طبیعت نگاه می کنم دنبال معجزه و شگفتی باشم فکر نکنم همه چیز عادی سر جای خودشه. پشتکار زیادی داشته باشم حتی اگه مامانم اجازه نمی ده که قابلمه ی پر از لوبیاهام رو بگذارم روی اجاق گاز اونقدر بهش نگاه کنم تا راضی بشه! وقتی دارم با گرد لیموها بازی می کنم و اونها رو مثل ماسه هی می ریزم و جمع می کنم راحت باشم و اسوده به نتیجه ی کارم که یاد گرفتن مفهوم های زیادیه فکر کنم نه ریخت و پاش دور و برم چون اونها حتما مرتب می شه! ( به تطبیق عکس ها با متن دقت شود)

پرهام1

پرهام نقاشی می کند

پرهام2

پرهام3

پرهام4

پرهام5

پرهام

و از همه مهم تر این که زندگی غیر منتظره است. هر روز منتظر بهترین باشیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

فاطمه
22 آبان 90 18:34
من هم یک شاهزاده کوچک دارم ولی تا امروز اینقدر دقیق به کارهاش فکر نکرده بودم به نظر من شما یک مادر نمونه هستید


شاهزاده تو ببوس. از نظر لطفت هم ممنونم.
گردآفريد
22 آبان 90 19:06
سلام خسته نباشيد.
واقعا مادراي تا اين اندازه صبور خيلي كم پيدا مي شن البته همه ي مادرا يه جوارايي صبورند اما نه تا اين اندازه!!!!!!!
واقعا به حال پرهام عزيز غبطه مي خورم كه داراي چنين نمونه ي نادري! از مادره


بدون تواضع باید بگم نه منم شبیه همه ی مامانها هستم شاید تا حالا دقت نکرده بودید. به رفتار مادرها بیشتر نگاه کنید هر کدوم یه قلب لرزان و دل نگران دارند.
مامان وندا
22 آبان 90 20:23
پسمل خوش تیپ،چقدر با اخم خواستنی میشی خاله جون،صد تا


پسرمون خیلی جدیه!
مامان ارميا
23 آبان 90 9:27
الهي قربونت بشه خاله. توي عكسي كه قابلمه دستته انقدر از اينكه جيگري خنديدم كه دلم مي خواست پيشت بودم وهمونجا جيگرتو هام مي كردم.عسلك خاله.
فرشته مامان امين رضا
23 آبان 90 12:01
سلام خانومي آرزوي شادي وسلامتي كامل براي شما مادر مهربان رادركنار پرهام نازننين رادارم. عكس قابلمه بدستش عاليه با اون اخم وتخم زيبا. روزهاي زندگيتان سرشارازشادي وخوشي باشد.عيد غدير مبارك
مامان مهرناز
23 آبان 90 12:20
وای من نمیدونستم پرهام گلی و ارمیا خوشگله پسرخاله ان. چقدر خوبه که دوتا نی نی خوشمل با هم پسرخاله و رفیقن
مامان رها
23 آبان 90 12:58
سلام مامان پرهام عزیزم شما که بارها ثابت کردی مادر صبوری هستی و بخاطر پرهام هر کاری میکنی پس گلم نگران نباش گلم عیدتون مبارک
مامانی طاها
24 آبان 90 13:26
نخواهم گل که گل بي اعتبار است تمام عمر گل فصل بهار است تو را خواهم من از گلهاي عالم که عطر تو هميشه ماندگار است شبی در محفلی ذکر علی بود ، شنیدم عاشقی مستانه فرمود ، اگر آتش به زیر پوست داری ، نسوزی گر علی را دوست داری . عید غدیر خم بر شما مبارک
هدیه جوووووووووووون
25 آبان 90 16:33
سلام چی عکسای قشنگی گرفتی
فیروزه
26 آبان 90 21:12
نوک موهای خرگوش سفید شعبده باز وایساده این پسر نااااازنین (مال رمان دنیای سوفی)
مامان ماهان
1 آذر 90 9:35
چقدر خوش تیپ هستی عزیزم
اخماتم قشنگه


مرسي خاله