پرهام کمی بزرگتر شده!
به نام خدا
اینجا همه از کیفیت رشد بچه شون هم می نویسند حالا منم بنویسم. اوایل همه گیر داده بودند که پس چرا دندونهای پرهام بیرون نمی زنند ولی الان باید بگم که پرهام بعد از 16 اذر ماه تا امروز ماشاللاااااااااا تقریبا همه ی دندونهاش رو داره! 4 تاش مونده که بیرون زدند و کامل نیستند. تعداد کلمات نسبتا خوبی رو هم می گه: صدای حیوانات :هاپو- پیشی- الاغ- ببعی- اسب(شیهه می کشه!!)- کلاغ- زنبور(البته نیش زنبور چون خودش رو نیشگون می گیره و می گه: تیکو تیکو)- کلماتی مثل: آب- ماه- نوم(نون)-نی-آبی- عمو- عمه منی(عمه مهین)- مدی(مهدی)-اقا(به پدر من به عکس امام خمینی و تازگی ها به مردهایی با چهره های خاص!)- مامانا(به مادر من)- آمینا(ریحانه)-دابده(ساجده)-آببا(افتاد)-به به- قاقا- ددد...و صد البته بابا و مامان. اولین کلمه ای که گفت مامان بود! شبها براش قصه می گم. یه کتابی هم داره که از روش لالایی های نی نی کوچولو رو براش می خونم. چند شب قبل باباش گفت: پرهام من خسته ام می خوام بخوابم. پرهام رفت برای باباش یه بالش کوچیک و پتوی خودش و همون کتاب لالایی ها رو برد! عزیزم!
دیشب رفتیم بازار گوهرشاد. بابا کار داشت. ما هم گشتیم و بعد برای پرهام یه ماشین باری خوشگل و مداد شمعی و دفتر نقاشی جدید خریدیم. وقتی اونجا بودیم تلفن بابا زنگ زد. بابا رفت بیرون. ماهم ندیدیمش. الهی پرهام می رفت توی مغازه ها و داد می زد: بابا بابا.....راستی پرهام داشت اونجا قدم می زد و راه می رفت یه پیرمرد بهش گفت: سلام دانشمند! نمی دونم چرا!
اینم یه عکس: پرهام در رستوران ترکیه ای. جاتون خالی ما دو جور غذا خوردیم: اسکندر و بی تی با دوغ استانبولی که همون دوغ خودمون بود! پرهام از هر کدوم یه ذره خورد!