پرهام پرهام ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

پرهام و دنیای تازه

پرهام و دوست جدید

1390/6/4 16:24
نویسنده : مامان پرهام
759 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

این روزها پرهام دوست جدیدی پیدا کرده. البته اینا همدیگر رو قبلا دیده بودند ولی اون موقع این قدر به هم توجه نشون نمی دادند! رها دختر نزهت دوست صمیمی مامان. مامان رها و من سالهاست که با هم دوستیم و البته دست روزگار ما رو توی دوشهر مختلف گذاشته!دوستی ما با به دنیا اومدن تقریبا هم زمان فرزندانمون به نظر من یه شکل کاملتری گرفت! پرهام و رها کمتر از یک ماه با هم تفاوت سنی دارند. من بعد از به دنیا اومدن پرهام تصمیم گرفتم فلسفه بخونم! که همون رشته ی مورد علاقه ی مامان رها هم هست! البته بابای پرهام معتقده که من تحت تاثیر القائات قرار گرفتم ولی نه این تصمیم قدیمی من بوده که حالا با بهتر شدن احوالاتم-به لطف خدا- می خوام عملی اش کنم! پرهام و رها خیلی سعی می کردند همدیگر رو خوشحال کنند! دوستی شون قشنگه! آدم حس می کنه محبت قلبی من و نزهت به هم به بچه هامون هم ژنتیکی منتقل شده چون خیلی با هم راحت بودند. ( راستی ببخشید از این که بچه ام توی این عکس کمی نامرتبه چون خوابش می اومد!)

پی نوشت: من از اون مامانهایی نیستم که تمیزی خونه ام رو به راحتی بچه ام ترجیح بدم بنابراین از احساسات جمع عذر خواهی می کنم -هرچند ضرورتی نمی بینم!!- از این که در بعضی یا بیشتر عکس ها خونه نامرتبه! میزها و مبلها و فرشها و ظرفها و لباسها و....همه چی ....بچه ام خوش تره! سال ها بعد خونه می شه دسته ی گل!

پرهام و رها

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامانی طاها
5 شهریور 90 0:23
سلام عزیزم وبلاگ قشنگی داری خدا نازدونتونو براتون نگه داره ، الهی . گل پسر منم یه وبلاگ برا خودش داره که دیدنش خالی از لطف نیست ، اگه مایل به تبادل لینک هستین منو بی خبر نذارین . مرسی
مامان زینب
5 شهریور 90 11:12
ایییییییییی ول خوشم اومد
همش یک طرف پ.ن یک طرف
منم اولا حرص میخوردم از نامرتبی خونه
ولی الان اصلا
میدونم چند سال دیگه با کمک دخملی مرتب میشه
راستی از وبلاگ ارمیا اومدم ایجا مامانش گفتن شما هم مشهدین
خوشحال شدم


بی خیال مامانی با دخملت حال کن بگذار بچه راحت باشه فوق فوقش خونه منفجر می شه بعدا تمیز و مرتب می کنیم!
مامان آريا
5 شهریور 90 13:52
مامان محمدرضا (هدی)
5 شهریور 90 16:15
هدیه جون
5 شهریور 90 16:50
سلام دوست جونم
مامان قندعسل
5 شهریور 90 17:04
امیدوارم در تصمیمت موفق و ثابت قدم باشی


به امید خدا
مامان ماهان
5 شهریور 90 17:30
جدییییییییییی میگی نمیدونستم
همین حساسیت زیاد باعث شده استرس زیادی داشته باشم
از سلیقه هم که بگم تعریف شده ولی خدایی بد نیست
تا ماهان می ریزه طاقت ندارم باید همه رو جمع کنم چیکار کنم دیگههههههه


دیدی گفتم باسلیقه و حساسی خانوم!
شهره مامان مينو
5 شهریور 90 23:34
سلام از وبلاگ مامان زينب جون اومدم اينجا.پسر ناز و با نمكي دارين خدا براتون ببخشه.از دختر ما يه هيجده روزي كوچولوتره.ما هم اسفندي هستيم. دوست داشتيد بهمون سر بزنيد.دعوتيد به بهشت كوچك خانه ي ما


چشم حتما!
عتیق
6 شهریور 90 0:22
به ما سر بزنید



به روی چشم! منتظر دیدارتون هستیم زودتر بیایید دیگه!
مامان رها
6 شهریور 90 9:04
پرهام جون نبینم با پیدا کردن دوستت رها ،رهای من رو فراموش کنی ها!


ااااا! این چه حرفیه خاله! هر گلی بوی خودش رو داره و هر رها خانومی لطف خودش رو!
ZaHra
6 شهریور 90 10:27
سلام
از حضور پر از مهرتون ممنونم
منم شما رو لینک کردم
من همیشه به وبلاگ پرهام جون سر میزنم اما فقط یک بار نظر گذاشتم.
پرهام خیلی دوست داشتنی و باهوش هست



سلام ممنونم لطف داری عزیزم!
زهرا - مامان آینده -
6 شهریور 90 11:22
سلام ، بهترین مادر دنیا یعنی همین دیگه !
قشنگترین کار شما در نقش یک مادر اینه که یگذارید فرزند عزیزتون بچگی کنه . حتی اگر خونه بهم ریخت مهم نیست ، شادی پرهام عزیز حتما بیشتر از اینها می ارزه .


امیدوارم همه ی کسانی که به خونه مون میان همین نظر من و شما رو داشته باشن!
فهیمه مامان پرهام
7 شهریور 90 3:27
ـــ★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــــ★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــــــــــ★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ـــــــــــــــــــــــ★★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــــــــــــــــــــــــ★★★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ـــــــــــــــــــــــــــــــ★★★★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ـــــــــــــــــــــــــــــــ★★★★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــــــــــــــــــــــــ★★★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ـــــــــــــــــــــــ★★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــــــــــ★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــ★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــ★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــــ★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــــــــــ★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ـــــــــــــــــــــــ★★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــــــــــــــــــــــــ★★★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ـــــــــــــــــــــــــــــــ★★★★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ـــــــــــــــــــــــــــــــ★★★★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــــــــــــــــــــــــ★★★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ـــــــــــــــــــــــ★★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــــــــــ★★[بوسه][ناخوش][بوسه]
ــــــ★[بوسه][ناخوش][بوسه]
[بوسه][ناخوش][بوسه]

منم کاملا" با پ.ن موافقم. قبلا" خیلی حرصش رو می خوردم اما الان راستش برام خیلی کم اهمیت تر شده. واسه پرهام گلی


آره بابا! زیادی سخت بگیریم هم خودمون خسته می شیم هم بچه ی طفلکی مون!
فهیمه مامان پرهام
7 شهریور 90 3:35
پستائی رو که غیبت داشتم رو هم خوندم راستی دستتون بهتر شده؟ چرا کامنتم اینجوری اومده؟؟؟!! دوباره می فرستم
فهیمه مامان پرهام
7 شهریور 90 3:37
ـــ★
ــــــــ★
ــــــــــــــ★★
ـــــــــــــــــــــــ★★★
ــــــــــــــــــــــــــــ★★★★
ـــــــــــــــــــــــــــــــ★★★★★
ـــــــــــــــــــــــــــــــ★★★★★
ــــــــــــــــــــــــــــ★★★★
ـــــــــــــــــــــــ★★★
ــــــــــــــ★★
ــــــ★
ــــــ★
ــــــــ★
ــــــــــــــ★★
ـــــــــــــــــــــــ★★★
ــــــــــــــــــــــــــــ★★★★
ـــــــــــــــــــــــــــــــ★★★★★
ـــــــــــــــــــــــــــــــ★★★★★
ــــــــــــــــــــــــــــ★★★★
ـــــــــــــــــــــــ★★★
ــــــــــــــ★★
ــــــ★



سلام! من 10 بار اومدم پیغام بگذارم برای شما ولی نشد! چرا؟
مامان آريا
7 شهریور 90 11:08
مرسي از راهنماييت بابت حموم بايد امتحانش كنم
يه بوس محكم از پرهام عزيزم از طرف من بگير بوسسسسسسسسسسسسسسس



خواهش می کنم و باشه!!!
مامان ال آی
8 شهریور 90 0:45
سلام عزیزم شماهم وبلاگ قشنگی دارید پسرتون هم خیلی با مزه و شیرینه


ممنونم
مامان آريا
8 شهریور 90 13:55
کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود صد حيف ازين بساط که برچيده مي شود در اين بهار رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آن کسي ست که بخشيده مي شود عيد شما پيشا پيش مبارک
مهرناز نویسنده وبلاگ بند انگشتی
8 شهریور 90 21:14
سلام وبلاگ پسرت خیلی قشنگه لینکش کردم