پرهام در جزیره!-1
به نام خدا
ما توی تعطیلات بین دو ترم! یعنی در بازه ی امتحانی شاگردهامون! به یه مسافرت 4روزه رفتیم. جای شما خالی. آب و هوای جزیره ی کیش توی دی ماه مثل بهار تهران و مشهد می مونه و مثل شبهای تابستان زنجان! خدا رو شکر که توی سرزمین چهارفصل زندگی می کنیم. من فکر می کنم عشایر ما آدمهای باهوش و باحالی اند چون دقیقا در فصلهای متناسب بامکان زندگی می کنند. آب و هوا همیشه توی روحیه ی من تاثیر داره. و روی روحیه ی پرهام هم همین طور. به لطف خدا سفرمون خوب بود. پرهام اونجا کلی بازی کرد و جیغ کشید و دست زد و حسابی توی فروشگاهها و کنار خلیج فارس راه رفت.
عکسهای خوشگل پرهام در ادامه ی مطلب.
1- پرهام در ساحل مرجان در حال بازی با شن. یه آقایی کنار دریا دراز کشیده بود. پرهام داد می زد: مامان! آققا تمپل!( یعنی آقای تنبل!)
2- یکی از استعدادهای پرهام که توی این سفر کشف شد هنر عکاسی بود! بچه ام هرجایی که می رفتیم از ما می خواست دوربین رو گردنش بندازیم. تازه اگه یه سوژه مثل یه بچه یا گل یا پیشی یا پیرمرد! پیدا می کرد سریع درخواست (اک) می کرد! یعنی بره عکس بندازه! اینجا داره از شکل پیشی عکس می گیره!
3- عکاس باشی!
4- یه بخشی از پارک دلفین ها آکواریوم بود. پرهام با ماهی ها و کوسه ها حرف می زد!
5- اینجا هم داره دوربین رو مثل باباش تنظیم می کنه تا از سه تایی مون عکس بگیره!