سفر یک روزه ی پرهام به آب اسک!
به نام خدا
یکی از روزهایی که من و پرهام تهران بودیم, به همراه خانواده ی من و خانواده ی دایی من و بستگان نزدیک!! رفتیم به یه باغ خیلی خوش آب و هوا در آب اسک. اگه تا حالا نرفتید حتما برید. بعد از ابعلی می رسید به آب اسک. یه کمی بعد از آب اسک یه باغ سر سبز هست با ورودی هر ماشینی 5000 تومان! بعد از پرداخت یول می تونید برید کنار رودخونه و درختهای سرسبز و کلی خوش بگذرونید. تابستون فرصت خوبیه. اون روز که ما اونجا بودیم تهران یه جورایی جهنم گرما بود ولی ما 3 بار بارون و رعد و برق دیدیم و کلی هم از سرما لرزیدیم. جاتون خالی. به پرهام هم خوش گذشت. گذاشتمش روی خاک و سنگها تا بازی کنه. ببینید:
مامان چقدر خوش می گذره خاک بازی!
چرا اینقدر بدمزه بود؟!
توی عکس بالایی, آقا پرهام یه شن ریزه رو که یواشکی توی دستاش قایم کرده بود در یک لحظه که من خودم رو زدم به اون راهکرد توی دهن مبارکش و این شکلی شد عزیز دلم!
توی این عکس هم پرهام به کمک عمو مصطفی رفته بالای یه صخره نشسته!
بعد از ظهر هم خیلی خوابش می اومد توی بارون شدید با ارمیا توی چادر خوابیدند. در حالی که بیرون داشت رعد و برق می زد و شر شر بارون می اومد. صدای رودخونه براشون انگار لالایی بود چون پرهام حدود دو ساعتی خوابید.