سفرنامه 2-جشن تولد پرهام
به نام خدا
روز ۲۹ اسفند ماه تولد پرهام عزیزمونه. ولی ما امسال جشن تولد رو بعد از کلی مذاکره روز ۲ فروردین گرفتیم. بهمون خیلی خوش گذشت. مهمون کوچولوهای تولد پسر گلمون این اقایون و خانم ها بودند: سارا و علی (دخترخاله و پسرخاله ی پرهام)؛ ارمیا(پسرخاله ی دیگه ی پرهام)؛ محمدرضا(پسر دختردایی مامان)؛ بردیا(پسر پسردایی مامان)؛ ساجده خانوم ۱۰ ساله و ریحانه خانوم ۱۵ ساله هم که خانومی هستند. همه به همراه مامان باباهای خوبشون. بچه ام کلی ذوق کرده بود. کلی سیب و پرتقال گاز زد. کلی بازی کرد. فشفشه های روی کیک رو ما گذاشتیم توی سیب و روی میز چیدیم. آقا پرهام همه ی اون سیب ها رو هم دندون زد! توی عکسی که می بینید بغل بابایی نشسته. ریحانه(دختر عموی نازنینش) داره عکس می گیره. یکی گفته: پرهام موش شده! و شما دارید پرهام موشی رو می بیند!!بچه ام کلی هم هدیه های خوشگل و خوب گرفت. به علاوه ی کلی پول! هدیه ی من و باباش هم یه دستبند نقره بود که روش اسم و تاریخ تولدش رو نوشته بودند با یه آلبوم عکس کودک. تولدت مبارک عزیزم! ایشاللا نوه هات برات جشن تولد ۱۲۰ سالگی ات رو بگیرن تو هم به یاد ما شمعی فوت کنی! همیشه شاد و سلامت باشی. و همیشه در پناه لطف خدای مهربون.