پرهام پرهام ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

پرهام و دنیای تازه

پرهام و مهد کودک

1391/7/19 23:09
نویسنده : مامان پرهام
582 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

این روزها خیلی سرم شلوغه! ناراحت 5/5 صبح بیدار می شم و بین 10 تا 12 هر وقت شد می خوابم! 5 روز در هفته کلاس دارم و کارهام خیلی زیادند! پرهام عزیزمون هم که به سلامتی می رند مهد کودک و ماجراهای خودشون رو دارند! تا همین دوشنبه همش نگران بود و موقع رفتن به مهد یا رفتن من به مدرسه-قبل از او- بی قراری می کرد. با توجه به حرفهایی که می زد-توی خواب و بیداری- فهمیدم از این که من مثل مامانهای دیگه دنبالش نمی رم خیلی ناراحته!نگران همش می گفت: مامان من نیومد! مامان من نبود! مامان شما نرو!...منهم تصمیم گرفتم برای کم کردن این دلهره -که واقعا برای سنش زیاده- کاری بکنم. و بالاخره تصمیم گرفتم هر روز خودم برم دنبالش. حتی اگر دیرتر از باباش باشه. ازش سوال کردم دوست داری من دیر بیام دنبالت یا بابا زود؟ گفت: مامان دیر بیاد! روز دوشنبه رفتم دنبالش. مربی شون در اتاق بازی رو باز کرد و گفت: پرهام فکر می کنی کی اومده؟....پرهام داشت لگو بازی می کرد سرش رو بالا اوورد و منو دید و بلند شد و با یه افتخاری- دقیقا توی چشمها و رفتارش دیدم- به بچه ها نگاه کرد و گفت: مامانم اومد!قلب...اون لحظه قلبم یه جوری شد و تصمیمم رو گرفتم که حتی روزهایی که بابای پرهام خونه است خودم برم دنبالش...امروز مربی شون می گفت: این سه روز پرهام خیلی آرومتر و شادتر بوده انگار مشکلش این بوده که شما نمی اومدی دنبالش چون بیشتر مادرها می یان دنبال بچه هاشون....و من از این که درست متوجه رنج کودکانه ی پسرم شده بودم خوشحال شدم. خدارو شکر.

حالا چند تا عکس:

1- پرهام حسابگر! دکمه های یه ماشین حسابم رو به کل کنده!

 

2- تل ریحانه خانوم رو برداشته!

 

3- یکی از عکسهای مربوط به سفر ما به زنجان. اینجا باغ خاله ی منه. پرهام اونقدر با شن و خاک و میوه ها بازی کرد که ساعت 5/8 شب خوابش برد!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

$@L
20 مهر 91 12:47
از اين لحظه ها استفاده كنين چون وقتي بزرگ شه ديگه با مامانش كمتر ميره بيرون .مثل پسر ما
مامان ارمیا و کسری
22 مهر 91 8:16
الهی بگردم. عسلم.