من مادر یه دانشمند هسته ای ام!
به نام خدا
همیشه مامان ارتین-همکار عزیزم- با من شوخی می کنه که من مامان دانشمند هسته ای ام. و پیش بینی می کنه که چون من فوق لیسانس فیزیکم پرهام حتما دانشمند هسته ایه. همیشه به این شوخی فقط می خندیدم و خوشم می اومد ولی الان دعا می کنم با همه ی توان مادری ام که نه فقط پرهام که بیشتر بچه های ایرانی یه دانشمند نابغه ی هسته ای بشن تا ببینم این اسرایییل ضعیف با اون همه ادعاهای احمقانه اش واقعا چه غلطی می خواد بکنه. بابا دنیا رو گند برداشته. همه اش تهدید ترور تنگ نظری...خودشون کلاهک هسته ای دارند که چشم همه ی دنیا داره می بیندشون ولی چشم ندارند نیروگاههای ما رو ببینند. خودشون مقاله ی علمی ساده هم که می نویسند از ترس لو رفتن و خسیسی علمی ذاتی شون حتی جزییات رو دقیق توضیح نمی دن بعد توقع دارند ما راه به راه اجازه بدیم بازرس ها بیان و برن......ای روزگار! این قوم یاجوج و ماجوج رو از سر مردم دنیا بردار...
خانم احمدی روشن یه چیزی رو تعریف می کرد که از اون روز که توی تلویزیون چهره ی ساده اش رو موقع حرف زدن دیدم توی ذهنمه. می گفت: مصطفی اونقدر پسرمون رو دوست داشت که وقتی پسرمون مریض می شد من باید هر دوشون رو پرستاری می کردم یعنی از نگرانی برای پسرش مریض می شده!...آخی شاید به دلش افتاده بوده که تا بزرگ شدن پسرش و رنج کشیدنهای بعدی زندگی باهاش نیست.....