جارو برقی عشق پرهام!
به نام خدا
یکی از دندون های اسیاب پرهام داره در می یاد. بچه ام خیلی اذیت می شهدیروز صبح وقتی تازه از خواب بیدار شده بود داشت شیر می خورد و هی نق هم می زد! من در حالی که موهاش رو نوازش می کردم باهاش آروم آروم حرف هم می زدم تا این که رسیدم به این جمله: اگه بلند شی صبحونه مون رو می خوریم بعد اتاق ها رو جارو ....که یه هو پرهام چشمهاشو باز کرد و در حالی که هنوز داشت شیر می خورد با دستش به اتاقی که جاروبرقی توی اونه اشاره کرد و گفت: هوم هوم!! بعد هم سریع بلند شد و نشست و باز هم اشاره و اشاره ...گفتم: مامان اول صبحونه! گفت: نه!گفته بودم که جدیدا ایشون از نه به موقع استفاده می کنند!! خلاصه در حالی که داشتم از ضعف غش می کردم به واقع!! مجبور شدم جارو رو بیارم. حالا فقط می خواست خودش جارو کنه! هر چی می گفتم: مامان مثل دفعه های قبل یه بار من یه بار پرهام. گوش نمی کرد. منم وایسادم و فیلم و عکس گرفتم تا بیشتر از این ها ضایع نشم!
اول چک بکنم ببینم سالمه!
زیر فرش هم فکر کنم کثیف باشه! بیا برو زیر فرش!
حالا ببینم این سرش برای چیه؟!
مامان از کارم راضی بودی؟
الهی دورت بگردم! کی می گه من که دختر ندارم توی کارهای خونه دست تنهام؟