پرهام پرهام ، تا این لحظه: 14 سال و 12 روز سن داره

پرهام و دنیای تازه

هفت حوض

1393/10/21 16:52
نویسنده : مامان پرهام
564 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

جمعه ای که گذشت ما به هراه تیم مدرسه ی طبیعت به هفت حوض رفتیم. چه جای زیبایی بود. من و امیر از دیدن چنین جایی در نزدیکی مشهد خیلی تعجب نموده و ذوق زده شدیم. هوا خیلی خیلی خیلی سرد بود. اونقدر که از سرما دست های من متورم شده بود! برای اولین بار در عمرم در سرمای شدید به مدت 4 ساعت راه رفتیم و زنده موندیم! همه مون وقتی سوار مینی بوس شدیم و داشتیم توی مه برمی گشتیم به خونه هامون؛ از اینکه سالم و زنده ایم خوشحال بودیم. حس عجیبی بود. اون روز من کلی لباس در طی چند فاز تن پرهام کردم ولی همش می گفت: سردمه!  البته ما فهمیدیم که منظورش خستگی بوده چون روز قبل هم توی مزرعه بازی کرده بود و شب دیر خوابید و صبح زود بیدار شد؛ در هر صورت پرهام هر چند وقت یکبار داد می زد سردمه. منم بعد از پوشاندن تمام لباسها شروع کردم به فداکاری مادرانه! اول دستکش های بافتنی ام رو دادم بعد شال گردنم رو و بعد کت تنم رو! وقتی داشتم پشت به باد لابلای صخره های اونجا راه می رفتیم احساس می کردم  پشتم داره از سرما می ترکه. توی راه برگشت رسما سرماخوردگی خود رو اعلام کردم و به خودم استراحت مطلق دادم ولی خدا رو شکر سرما نخوردم. حالم هم با وجود دست درد و پا درد ناشی از سرمای سخت خیلی خوب بود. به سه تایی ما و همه خیلی خوش گذشت. جای همه خالی... راستی دکتر وهاب زاده هم همراهمون بودند. هدف از این اردو سازگاری با محیط و شرایط سخت اعلام شد!

 

پرهام و پدر یخ زده!خندونک

 

 شبنم روی شاخه های درخت ها یخ زده بودند.

 این صخره ها چقدر قشنگ اند. سطح زیر پاهامون هم صخره ای بود.

 پرهام: سردمه!.....اینطوری نگاه نکنید ها یه تی شرت و 2 بافت و دو تا کت سبک و گرم با آستری پشم شیشه تنشه. یه شلوار بافتنی جذب و شلوار لی و 2 تا جوراب و 2 تا کلاه! و 2 تا دستکش!درسخوان

 و اینهم پرهام ما با لباس های من و در نقش مترسکی عزیز و خوشگل!خندونک...هستی و ترمه و پگاه و ایلیا و آلا و آرین پشت سر پرهام نشستند.

پسندها (1)

نظرات (5)

بابای گل رخ
21 دی 93 18:45
هفت حوض که خیلی جای فوق العاده ای نیست ! ؛ اطراف مشهد جاهای خیلی باحال تری داره ! ...
مامان پرهام
پاسخ
برای ما خیلی جالب بود از اخلمد و بند گلستان و چالیدره جالبتر بود. شاید هم به خاطر شرایط اونروز که خلوت و ساکت بود. به هرحال منتظر گزینه های شما هستیم.ممنونیم
شفیعی
22 دی 93 11:35
بهترین خاطرات زندگیم رو از هفت حوض دارم... با اینکه فقط کوهه و چیزی نداره ولی بترین جای ممکنه... امیدوارم پیش چشمه ش هم رفته باشین. اوایل بهار؛فصل گل شقایق که میشه،اونجا پرمیشیه از گل های قرمز!به قول آقای سمندر لاله ی داغدار...خیلی قشنگه... چقد دلم واسه شوهرعمه م تنگ شده...خدارفتگان شما رو هم بیامرزه...چه خاطراتی داشتیم... منم هفت حوض میخوام....
بابای گل رخ
23 دی 93 20:08
راستش ما اهل بیرون رفتن در زمستان نیستیم چون اگه جایی بریم باید حداقل یک شب " کمپینگ " داشته باشیم . قره سو و اطراف کلات خیلی فوق العاده اند ؛ پارک ملی تندوره و چهلمیر هم در ایران بینظیر ؛ گله های گوسفند و بز وحشی رو می تونید ببینید ؛ ما 2 سال قبل از فاصله ی نزدیک و کنار جاده پلنگ هم دیدیم ؛ البته داخل ماشین بودیم ! .
مامان پرهام
پاسخ
قره سو و کلات رفتیم. البته اگه درست یادم باشه به قره سو نرسیدیم چون خیلی دور بود! اون وسط ها وایسادیم. کلات نادری رفتیم ولی چهلمیر و تندوره نه. کجا هستند؟
بابای گل رخ
25 دی 93 0:52
قره سو در شش کیلومتری کلات نادری است ! ؛ لابد جای دیگه ای بوده که نرسیدید ! . در اطراف مشهد هیچ نقطه ای زیبایی قره سو را ندارد ؛ مخصوصا اگر آخر بهار در این منطقه باشید . پارک ملی تندوره مابین کلات و درگز قرار داره ؛ بهترین زیستگاه پلنگ در ایران همین تندوره است ؛ چهلمیر تفرجگاهی در داخل تندوره است . راه دسترسی به پارک ملی تندوره مسیر قوچان – درگز است. خیلی راحت می توانید در تندوره گله های بزرگ جانوران وحشی را ببینید .
مامان پرهام
پاسخ
ممنونم. البته قره سو رفتن ما مربوط به 7-8 سال قبله و شاید هم رسیده بودیم! درست یادم نیست! یه جایی که ابشار داره و آبش سرده و شبیه تنگه واشی فیروزکوهه. شاید هم خود قره سو بوده! و البته می دونم که اخلمد هم رفتیم دوبار.
مامان ارمیا و ایلمان
28 دی 93 10:31
عکس آخری خیلی باحاله.