پرهام پرهام ، تا این لحظه: 14 سال و 30 روز سن داره

پرهام و دنیای تازه

مقابله به مثل عجیب!

1393/9/6 22:09
نویسنده : مامان پرهام
876 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

داشتیم ناهار می خوردیم؛ جناب پرهام یه جورایی ناراحت بود! -خدا عالمه از چی- ...هی می زد به پهلوی راست من و پشتم...اونقدر که دردم گرفته بود و حتی لقمه توی دهانم به زهر تبدیل شد!...بهش گفتم: نزن کلیه و کبدم رو داغون کردی....بابا امیر هم عصبانی شد و گفت: تو خیلی این بچه رو لوس کردی!

فردا وقت ناهار.من: پرهام بیا ناهار بخور.

پرهام:- با ناراحتی ساختگی و غم الکی در صدا!- نمی یام!

من: چرا؟

پرهام: آخه کبدم درد می کنه!

من و بابا امیر:درسخوانسوت

پسندها (4)

نظرات (2)

مهدی شمس آبادی
9 آذر 93 11:28
ماجرا رو باید از وجوه گوناگون مورد ارزیابی قرار داد برای اینکه حرفهام مثل یک تکه چمن روشن بشه مثال می زنم: شاید غذا مورد علاقه ی جناب پرهام نبوده و ایشان غیرمستقیم انتقال اعتراض فرموده اند، البته بنا به دلایلی این قضیه منتفیست اما طرحش لازم بود. شاید واقعا به مرحله ی خویش مادر انگاری رسیدند و درد در وجودشون بوده و ابراز همدردی نبوده بلکه اظهار درد بوده . شاید از شنیدن داوری پدر که ایشان را لوس انگاشته اند دلشان به درد امده و برای راه گم گردن به شما درد را به کبد منسوب کرده اندو ... ! از همه مهمتر شما که می تونید ناراحتی ساختگی و غم الکی در صدای ایشان را تشخیص کنید چطور نتوانسته اید سبب ناراحتی ایشان در جلسه ی قبلی ناهار را دریابید!؟! و آن مرز جنون که شهرآشوب فرمودند را از یاد نبرید و به خاطر داشته باشید که بچه ها مستعدترند برای گذر تند و سریع از این مرز و انجام اعمال محیر العقول و واکنشهای غافلگیرکننده و خوبیش این است که زود از ان عالم به عالم معصوم کودکانه اشان بر می گردند و البته در مورد یکی یدونه و دردونه حرفهایی بر سر زبان است که برای بچه ها شنیدنشان خوب نیست!! راستش تک فرزندی همین است !! نوعی عدم تعادل بوجود می آورد که نشانه هایی از ان را می شود در جامعه دید . و البته این را به معنای سرزنش نگیرید ، شخصیتها ، موقعیتها ، وضعیتها و ... آدمها فرق می کند و هر خانواده ای باید عوامل گوناگون را لحاظ کند و بسنجد و تصمیم بگیرد. می بینید کبد درد ساختگی پرهام چه توجیه و تعلیلهایی را بر می تابد !! اگر زهر را فرو می دادید و از درد شکوه نمی کردید اینجورها نمی شد ! لازم شد دوره ی تحمل تا سرحد مرگ را بگذرانید که در دوره ی ما خیلی به کار است!
مامان پرهام
پاسخ
واقعا بعضی وقتها باید تا سر حد مرگ تحمل کنم چون این بچه خیلی حساسه تا من کمی مریض می شم به هم می ریزه!