سری دوم عکس های بهار93
به نام خدا
1- خونه ی خاله. ارمیا کنار سفره ی هفت سین.
2- پیاده روی نزدیک خونه ی عمو علی
3- پرهام توی پارک نزدیک خونه ی عمو علی. موقعی که از پارک برمی گشتیم به من گفت: بغلم کن خسته ام. گفتم: نه تو بزرگی ایشون فرمودن: خب چی کار کنم همه ی بچه ها همین طوری ان دیگه می خوان ماماناشون بغلشون کنن!
4- پرهام در بازار سپهسالار. جایی که من دوستش دارم. البته کفش و کیفی نخریدم و بیشتر نقش همراه داشتم ولی کلا فضای آرامش بخش اون کوچه ی خلوت رو دوست دارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی