پرهام پرهام ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

پرهام و دنیای تازه

اصطلاحات کاربردی آقای خاص!

1392/9/9 20:52
نویسنده : مامان پرهام
1,307 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

1- پرهام درحال خوابیدن: مامان من از خواب ذلت می برم!...منظور همون لذت بود!

2- خاله نسرین: پرهام مهدکودک خوش می گذره؟

پرهام بعد از جابجاشدنی دیدنی شبیه مدیر کل ها روی صندلی اش گفت: متاسفانه نه!

3- در حال بازی و گپ و گفت با دوست خیالی اش: می دونی آدم متاثر می شه!؟؟

4- مامان من دوست دارم 3 تا تانک داشته باشم. ا- تانک واقعی 2- تانک اتوماتیک! 3- تانک خیالی.

من: تانک خیالی یعنی چی؟

پرهام: یعنی تانکی که سریع هی بیاد و بره عین خیالش نباشه!!!

5- مامان توی مهد سامیار منو هل داد من خوردم زمین و پام درد گرفت! آخ آخ چقدر درد می کنه و بعد از 3-ز مهد اومده بود با یادآوری این خاطره-که بعدا معلوم شد خیالی بیش نبوده!- شروع به لنگیدن و ناله کردن نمود. گفتم: آخه چرا؟ اصلا از کارش خوشم نیومد به شهرزاد جون گفتی؟...پرهام: آره گفتم شهرزاد جون هیچچی نگفت!...می دونی مامان بعضی وقتا منو بنیامین هم می ریم سامیار رو هل می دیم!...من: خیلی کار بدیه!

فردا به شهرزاد جون ماجرا رو در غیاب پرهام  گفتم:. ایشون گفت: نه بابا هیچ کس اون یکی رو هل نداده!

یه سفر کوتاه  من و پرهام رفتیم تهران. توی قطار با دوتا بچه بازی می کرد. شده بود رییس. داد می زد: ما همه جا رو بمب گذاری کردیم الان آلمانی ها میان می ترکن!...مردم  هم می خندیدن. شده بودن شوی زنده!

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان ارمیا و ایلمان
11 آذر 92 9:57
کشتی منو خاله.
فریده
14 آذر 92 10:19
سر بزن
lمامان هیمن
14 آذر 92 11:52
سلام عزیزمممممممم چه گل پسر شیرین زبونی اسپند براش دود کن کلی به حرفاش خندیدم خدا حفظش دوس داشتی به وبلاگ ما هم سری بزنین خوشحال میشیم
ناخید
14 آذر 92 13:08
اون قسمت بمب گذاری و ترکیدن المانیا خیلی خنده داربود...
بهارک
24 آذر 92 2:39
بچه از الان این همه فیلسوفه بزرگ بشه چی میشه ماشالله هزار ماشالله
مامان پرهام
پاسخ
ممنونم لطف داری
آشنا
1 دی 92 14:46
نخیر!!!! کشیده به داییش
مامان پرهام
پاسخ
جنابعالی وکیل دایی پرهام؟
b esm
20 دی 92 23:13
سلام بر خواهر گرام و پسره کپی برابر اصل خودم خوشحال از اینم که پرهام داره میشه خوده خوده من و خوشحال تر از این که القاب من هم بهش دادی ( آقای خاص) تو کل دنیا به 2 نفر میگفتن این لقب و یکی من و یکی خوزه مورینیو ( اعتماد به نفس و حال کردی ) خواهرم خدا صبر ایوب بهت بده که پسرت شده مثل خودم ولی دمش گرم که داره رو من هم سفید میکنه تو بعضی از موارد
مامان پرهام
پاسخ
آره واقعا اون شب که داشت از سفرش به المان حرف می زد یادته؟
b esm
3 بهمن 92 13:37
are baaaw 1 jori dasht tarif mikard k man khodam dasht bavaram mishod k qabl az in k biayd tehran 1 safar raftid berlin bad omadid
مامان پرهام
پاسخ
خدایی اش اینش به تو رفته دایی